خونواده شوهزم خیلی پرجمعیتن ..اون میره این میاد پدرم دراومد..امروز بعداز ظهر خواهرشوهرم اومد خونم با دوتا بچه ۳/۵ساله و ۱/۵ساله دوتا پسرن وحشی ان بی پدرمادرا..همین شهرخودمونن ی ربع فاصلع دارن نرفت میمونه تا فردا بعدازطهر..خودمم ی ۶ساله ک باید بره مدرسه نمیزارن بخوابه با ی ۱/۵ساله دارم..واقعن تخم جنن این دوتا..هیچوقت از بچه ای اینقد بدم نیومد..بقران من میمیرم تا فردا بعدازطهر تا برن