چون سیمای باردار شد ازش ولی سقط کرد عمدی و بعد جدا شدن
فرهاد از زندان دشمن کوزی بود یه روز نامه ی زن فرهاد میاد زندان که توش اعتراف کرده بود یکی دیگه رو میخواسته فرهاد فکر کرد نامه جمره ست شروع کرد بلند بلند خوندن که مثلا کوزی رو ادیت کنه بعد آخرش دید زن خودشه! شب اومد بالای سر کوزی با چاقو بزنه کوزی دفاع کرد چاقو خورد اونجای فرهاد .. خواجه شد 😂😂
جمره هم چون نامزد گونی داداشش بوده این غیرتش اجازه نمیده بره سمتش! وگرنه که جفت هم دیگه رو خیلی دوست دارن