2777
2789
عنوان

دعوت مراسم عقد

98 بازدید | 12 پست

دوشنبه این هفته  مراسم جشن عقدکنان دختر خواهر شوهرم است  منزل خودم رشت

 عروس و داماد تهران هستند و قصد برگزاری عروسی ندارن و حتما هم انتظار دارن تو این مراسم شرکت کنیم 

برادر همسرم و خواهر همسرم ساکن تهران هستند و رابطه خوب و محترمانه ایی با هم داریم 

من این عادت و دارم مهمان هر وقت بخواد بیاد خونم با روی باز پذیرا هستم 

هر وقت همسرم اعلام کنه که خانواده اش  قصد آمدن منزل ما رو دارن خودم  تماس میگیرم خوش آمد گویی و دعوت میکنم 

 چند روز قبل از آمدنشون  مجددا باشون تماس میگیرم که برای روزی که قراره برسن تدارک غذا ببینم 

دو سه سال که خانواده خواهر شوهر و برادرشوهرم مهمان ما بودن و هر بار هر کدام یک هفته منزل ما هستند تو این دو سه سال  فرصت نشد ما بریم منزلشون

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خواهر شوهرم یک ماه پیش تماس گرفت و تاریخ مراسم و اعلام کرد و عنوان کرد که خانواده همسرش از راه دور منزلشون میان و محترمانه گفت جا ندارن و انتطار داره ما به منزل برادرشوهرم بریم 

از طرفی برادر همسرم و جاریم تو این مدت فقط یه بار تماس گرفتن و تو صحبت هاشون از ما دعوت نشد که منزلشون بریم 

ما ماشین شخصی هم نداریم که شب بریم مراسم و بلافاصله بعدش برگردیم مجبوریم حداقل یه شب تهران بمونیم 


از طرفی نوع برخوردی که من با اونها دارم با رفتاری که ازشون دیدم  خیلی متفاوته و خیلی دلگیر شدم که الان که نزدیک مراسم هیچ کدوم زنگ نزدن یه سراغی بگیرن 

به همسرم میگم خودت برو من نمیام میگه دلخوری بوجود میاد 

نمیدونم این رفتارشون طبیعیه یا من حساس شدم

خواهر شوهرم یک ماه پیش تماس گرفت و تاریخ مراسم و اعلام کرد و عنوان کرد که خانواده همسرش از راه دور م ...

بنظرم رک بگو

درسته که برادرشوهرت زیاد ا مده خونت مونده ولی الان خواهرشوهرت وظیفه ی میزبانی داره و اگه برای شما ۲ نفر جا نداره بگو نمیتونی مراسمشون بری

بعد ازین هم دیگه مهمونداری نکن

خیال بافیَت بد نیست...خیال کن که خواهی رفت،،،همین که رفتیو مُردَم ،،،تلاش کن که برگردی و در کمالِ خونسردی مرا به خاک بسپاری
بنظرم رک بگودرسته که برادرشوهرت زیاد ا مده خونت مونده ولی الان خواهرشوهرت وظیفه ی میزبانی داره و اگه ...

التن که فکر میکنم  میگم شاید رفتار من درست نبوده و نباید چند بار تماس بگیرم و پیگیر آمدنشان میشدم 


بنظرم رک بگودرسته که برادرشوهرت زیاد ا مده خونت مونده ولی الان خواهرشوهرت وظیفه ی میزبانی داره و اگه ...

الان تو این موقعیت نا حدودی به خواهر شوهرم حق میدم مراسم دارن سرشون شلوغه مهمان هم دارن ولی انتظارم بیشتر از برادرشوهرم هست که اصلا تماس نگرفت 

البته چون همسرم اصرار به رفتن داره بهش گفتم تماس بگیره که داریم میریم خونه شون البته جوری میریم که وعده غذایی نمونیم 

شما خودتون با برادر همسرتون تماس بگیرید بگید می‌خواهیم بیایم اونجا

درسته 

البته همیشه برادرهمسزم برای آمدن تماس بگیره من با خانمش تماس میگیرم که منتظرشون هستیم 

ولی الان اونا مطلع هستن که ما میریم ولی هیچ کدوم تماس نگرفتن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته