2777
2789
عنوان

مادربزرگم پانزده سال پیش ازخونه رفت وبرای همیشه برنگشت😭💔

| مشاهده متن کامل بحث + 19951 بازدید | 231 پست
به خاطر همون این همه سال موندم دیگهبا وجود همه تحقیر ها و‌توهین هامنتظرم دانشجو بشه خیالم راحت بشه

اونوقت به این فکر نمیکنی بخاطر رفتنت اون بچه تا آخر عمر باید سرکوفت بشنوه و یه روز بخواد عین شما بزاره و بره؟ 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اونوقت به این فکر نمیکنی بخاطر رفتنت اون بچه تا آخر عمر باید سرکوفت بشنوه و یه روز بخواد عین شما بزا ...

پسرم ۱۵ سالشه

انشااله چند سال دیگه یا شهر دیگه‌قبول میشه یا کشور دیگه با هم‌میریم

تنهاش که نمیذارم تا وقتی زنده ام

من یه دعانویس میشناختم روستای پدربزرگم کارش خیلی خوب بود 

مرد 

الان پسرش اومده جاش هیچی سرش نمیشه الکی وسایل باباش ور میره واسه پول

اون اگه زنده بود بی شک پیداش میکرر

دختر کوچولوم ۹ سالشه تشنج کرده وقتی ۶ ماهش بود و اون تشنج بدون تب کرد رو نغزش خیلی اثر گذاشته خیلی براش ناراحتم جیگرم خون💔شوهرمم مشکل جسمی  داره میشه برای سلامتیش صلوات بفرستید

احتمالا طفلی تصادف کرده و بی نام و نشان دفن شدهوگرنه زن های قدیمی هر چقدرم سختی می کشیدن هیچ وقت خون ...

بله امکان داره چون یکی از دوستان ما هم پدر بزرگشون از خونه می‌ره بیرون آلزایمرم داشته کم میشه بعد دو روز بیرون موندن تصادف می‌کنه ولی نشان خاکش کردن بعد 10یا15سال بچه هایش قبرش رو پیدا کردن 

به خاطر همون این همه سال موندم دیگهبا وجود همه تحقیر ها و‌توهین هامنتظرم دانشجو بشه خیالم راحت بشه

عزیزم با دیدن پیامت قلبم به درد اومد خواهش میکنم تحت هیچ شرایطی بچه ت رو تنها نزار

مژده آمدنت قیمت جان می ارزد.                    لبیک یا مهدی 

من به پدر بزرگت مشکوکم 

احتمالا بلایی سر مادربرزگت آورده و اگر نه یه پیرزن بدون هیچ پولی کجا میخواد بره 

اون دوساعت نماز خوندنش هم از سر عذاب وجدانه

برای مادران عزیز که موقع مهمونی و عروسی  دغدغه  موی کودکشون رو  نداشته باشن 😍😍😍😍حتی مامانایی که دلبندتان موی کوتاه یا کم پشت داره و حتی خود ماماناhttps://rubika.ir/shinionkodak

من پدربزرگ پدریم عزیزم رو کتک میزد! وقتی پسراش بزرگ شدن.... کاری کردن چپ نمیتونست نگاه کنه! یه بار من خیلی کوچیک بودم ولی یادمه آخرین کتکی بود ک زد عموم کوچیکم دست بابا بزرگم رو گرفت گفت اگه یه بار دیگه دست بلند کنی دستت رو قلم میکنم! عشقن عموهام... تا آخرین روز زندگی عزیزم هواش رو داشتن ... 

کاربری ۱۷۱۹۲۸۲۷۸۲۹۲ م/ نیمچه آشپز 👩‍🍳 / خوره ی فیلم و سریال🎬📽 / TRX 🤸🏻‍♀️ / در صلح 🧘🏼‍♀️ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mmmary66  |  5 ساعت پیش
توسط   _vampi_  |  8 ساعت پیش