مثلا سه چهار بار اول نذاره شما دونگ خودتون رو بدید و اون بزور حساب کنه و اگه بگی بذار منم سهم خودم بدم ناراحت شه و بقیه دفعه ها شما حساب کنید کافه ها رو و بعدش مدام توقع پول قرض دادن بهش داشته باشه اونم ده برابر مبلغ هایی که خرج کرده جوری که حس کنید انگار اون چند دفعه اول یجور تله بوده تا شما رو مدیون کنه . و اگر بحث حساب کتاب بیاری وسط ناراحت شه .