من پسر خواهرم و دیدم همه داشتن دعواش میکردن مامانش قهر کرد فوشش میدادن میدونی چیکار کردم رفتم یه نخ ازش برداشتم چشمام پر اشک شد گفتم بکش هرچقدر دوست داری بکش بدن خودته پول خودته هرجور دوست داری برخورد کن ولی همین قدر که ما به فکرتیم و غصه میخوریم توهم به فکر ما باش کمتر بکش یا خواهش میکنم اگر میتونی اصلا نکش ...همشو با گریه و بغض گفتم ...بعد گفتم من هیچ دخالتی دوست ندارم بکنم توی زندگیت ولی واقعا چون دوستت دارم نمیتونم کنار واستم و ببینم داری ذره ذره نابود میشی شاید به چشم تو به نخ سیگاره دیگه چیه مگه ...ولی همه ی اتفاق های بد و زننده از همین به نخ سیگاره پس بزار منم باهات بکشم تا باهات نابود شم بچه گریه مرد خاله گوه خوردم غلط مردم نمیکشم به قران نمیکشم خودم براش تولد گرفتم پول صد نخ سیگار دادم براش کادو خریدم جشن،شروع زندکی نو گرفتم همه کار کردم و واقعا ادامه نداد به هبچ کاری الان همه مبخوان دامادشون بشه 🥲😁
دختر ندارم
شاید تو جیب دخترم ببینم رفتارم بدتر باشه
چون انتظار ندارم که یه دختر نوجوان یا جوان سیگار بکشه
اما عاقلانه فکرکن
برخورد تند نکن
قشنگ بشین فکر کن علتش چیه؟
دوستای بدی دارند؟
آدمای محیط اطرافش اینجورین؟
خوب فکر کن وبشین کنارش باهاش آروم صحبت کن.
بگو ناراحتی که سیگار پیدا کردی
بگو اگر برای تو هستش دوست ندارم بکشی.
بهش محبت کن
بهش تو خونه مسئولیت بده
زنگ بزن مشاور راهنمایی بگیر
باهاشون بد برخورد نکنیداونا غرور دارند
غرورشون رو لطمه دار نکنید
با پسرم با خشونت و شدت و مدت برخورد میکنم
با دخترم حرف میزنم و پای درد و دلش می‌شینم
یکیه ربطی به جنسیت نداره ولی اول میپرسم دلیلشو شاید دوستاش گزاشته باشن
یکیه
من خودم میکشم پس نمیتونم منعشون کنم
واسه اینکه ناراحت نشن از هردو یکی یه نخ میگیرم
برخوردم یه جوره باهاشون
اگه سیگار مضره برای جفتشون مضره
ولی اینم در نظر میگیرم که نمیشه به زور و بحث و دعوا بخوام کنترلشون کنم
