تقصیره منه بارداری سختی داشتم ۸ ماه استراحت بودم وبعدش زایمان سخت خونریزی کرد رحمم بعد زایمان خیلی خیلی اذیت شدم به اندازه ۵ بار زایمان درد کشیدم
انقد با بدن پاره دستکاری کردن که مردم بعدش بخاطره آنتی بیوتیک ها درد شدید تا ۲۰ روز افتاده بودم شیر دادن سختم بود کمخونی شدید گرفتم چون خونریزی زیاد بود باورت نمیشه انداره بچه ازم لخته دفع میشد 😞
بعد تا یکم سرپا شدم یکی از عزیزانم فوت کرد همه ی اینا باعث شد بچم به شیرخشک عادت کنه.
دلم میخاد بغلش کنم شیرش بدم وبغلم بخوابه.
الان همش بغلم اطرافیان میگن بغلی میشه میگم اشکال نداره بزارین از این دوران لذت ببرم اماچون سینمونمیگیره افسرده شدم واقعا