فایده نداره من خیلی باهاش مدارا کردم یه مدت خوبه دوباره زجر دادنش شروع میشه
خسته شدم حیف که درامدی ندارم وگرنا ولش میکردم حتی هیچ کس نمیدونه من چی میکشم از دستش
چون همه فکر میکنن زندگیم گل و بلبله
من یه پدر بزرگ دارم فوت شده کلا من اصلا رابطه ای باهاشون نداشتم هی اونا فحش میده اخه به من چه من که رابطه رفتا امد باهاشون نداشتم بعدم بدم میاد از فحش دادن
باورت میشه تا حالا اسم من صدا نکرده
مگه یه زن چی میخواد از زندگیش
اخریم به خاطر این که بچه تب داشت من پاشویه میکردم میگه با پاشویه پچل میکنی زد تو گوشم فرداشم کلی با مشت میزنه به سرم یعنی زندگی من از بیرون ببینی میگی خوشبه حالش
من که دیگه اب شددم تو این زندگی بهترین دستپخت دارم بهترین شیرینی درست میکنم بدون کلاس رفتن هیچ قدر نمیدونه
یه مدتم به خاطر قدم اذیتم میکرد