او برخلاف دیگران که تا وقتی داستان و قصهات را میشوند میروند، کنار من ماند.
تنها کسی که اندوه مرا انکار نکرد، و بارها به داستان های تکراری من گوش کرد تا من خالی شوم.
تنها کسی که خنده های مرا باور نکرد و غم مرا فهمید.
تنها کسی که میتوانم با او راجبچیز هایی حرف بزنم که بقیه نه میفهمند، نه درک میکنند.