یه بار برای سفر رفته بودم تهران دیدم جمعیت جمع شدن شهاب حسینی بود. اون موقع بود که تازه جدا شده بود و خبر و اسمش پخش بود. ماعم که از خدا خواسته رفتیم عکس بگیریم باهاش اول ممیزاشتن ولی بعد اوکی دادن و وقتی خواستیم عکس بگیریم سلفی بود توی سلفی همش به من نگاه میکرد به جای اینکه به چهره ی خودش نگاه کنه و و تقریبا ۵ ۶ ثانیه ای چشم تو چشم بودیم اخرشم یه لبخند چند ثانیه ای زد و گوشیمو بهم داد حتی دوستمم متوجه شد تا یه مدت سوژمون بود
دیگه داستان داشت ادامه پیدا میکرد تا اینکه الارمم زنگ خورد.بله دوستان دروغ گفتن همینقدر راحته