2777
2789
عنوان

اختلاف نظر با جاریم شد یه دعوای بزرگ

18901 بازدید | 304 پست

سلام بچها همونطور که خیلیانون میدونید من طبقه بالای مادرشوهرم زندگی میکنم و عروسه عمومم در واقع چند وقتیه یه جاری جدید امده برامون که منو ایشون خیلی اختلاف عقیده و نظر داریم ایشون مذهبی هستن به شدت ولی من نه (با احترام به تمام ادمای مذهبی ) 

اوایل من خیلی به ایشون احترام میزاشتم باهاش صحبت میکردم هزجا میخواستیم بزیم من زنگ میزدم بهش که شمام بیا 

من چون فامیلم و عروس عموم شدم عموم به من بیشتر از اون دوتا عروسش توجه میکنه و میگه هرکی بره از پیشپ نمیزارم تو بری (البته من خودم با این قضیه مشکل دارم)


دختران ابر شدند....از آسمان گیسو بارید 🍂🖤

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

گفتی لایکم کن

فقط 25 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤

خلاصه ایشون با من اصلا خوب نبود همش تو جمع باهام بحث میکرد یه شب اوایل میخاستیم بریم بیرون من شلوارم مام فیت بود و کوتاه بود یهو برگشت گفت عزیزم پاهات یخ نمیکنه با این شلوار میری بیرون و همون باعث شد منو شوهرم دعوا کنیم کلی تو ماشین غر زد که این چه شلواریه پوشیدی شلواره یا شلوارک


یه حرفای این چنینی میزد بهم

دختران ابر شدند....از آسمان گیسو بارید 🍂🖤

چند روز پیشم پسرم داشت گریه میکرد امد از بغلم گرفتش برد تو گوشیش داشت بهش فیلم نشون میداد گفتم عزیزم ما نمیخوایم رسا به گوشی عادت کنه گوشی نده دستش از الان خیلی زوده براش (یسالشه تازه یکسالش شده)

به حرفم توجه نکرد دوباره گفتم فلانی جان صفحه گوشیتو خاموش کن واسه چشاش ضرر داره 

یهو گفت باشع بابا مگه فقط تو بچه داری حالا فرداتم میبینم ببینم میتونی کنترلش کنی گوشی دستش ندی 

همه بودن جز شوهرم ...برادرشوهرمم طرف منو گرفت گفت خب راست میگه نده دستش تو دست بچه خودت بده(هنوز ازدواج نکردن و تو دوران عقدن )

یهو گفت من مگه احمقم تا ازدواج کردم بچه بیارم (منو همیشه بخاطر سن کم و زود ازدواج کردن و باردار شدنم تمسخر میکنه )


دختران ابر شدند....از آسمان گیسو بارید 🍂🖤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mmmary66  |  5 ساعت پیش
توسط   _vampi_  |  8 ساعت پیش