نظرتون چیه

ببینین من چند وقتیه به همسرم گفتم طلاقم و بده گفت نه گفتم مهریه همه چیمو میبخشم تو فقط بول محضرو کارای طلاق و بده اونم قول میدم صفته بهت میدم برمیگردونم گفت نه بعد پیش دوستش تعریف کرده دوستش گفته من ارزومه زن من بگه همه چیمو میزارم میرم با جون استقبالش میکنم بعد گفته ببین چیکار بازنت کردی که حاضره فقط بره نکنه کسی و داره شوهرم گفته نه بابا خیالم راحته کسی و نداره ولی من نمیخوام بره هرجور شده نمیزارم یکم حرف دیگه که دوستش صداش و برام فرستاد شوهرم داشته از اینکه چقدر عذابم میداده و اینکه پشیمونه ولی فایده نداره زن من دیگه مثل قبل نمیشه کاش زمان برگرده به خدا جبران میکنم دوستش گفته تو اگه ادمی همین الانم میتونی از دلش در بیاری بعد که صداش و برام فرستاد گفتم ببخشید این به مضوع خانوادگیه ممنونتون میشم فقط به حرفاش گوش بدید ولی برای من نفرستید گفت میخوام بفهمین خیلی دوستتون داره به خدا همش غصه شمارو میخوره ....چی بگم بهش من گفتم شما از چیزی خبر ندارید پس قضاوت نکنین ...گفت چرا میدونم گفتم نه با جزئیات..بعد نوشته گذشته مال گذشتست به نظرم بازم فرصت بده نمیگم رفیقم خوبه با خیلی خوبه ولی حتما شماهم اشتباهاتی داشتید پس هم به اون هم به خودتون فرصت بدید ....احساس میکنم نقششونه🤣🤣الان چی بگم دوبار گفتم به توچه ول نمیکنه