بیست سه آبان عروسیمه دیشب آوردن کارت بدن باز مادرشوهرم چنتا کنایه اومد منم تو شب بخیر به شوهرم گفتم

مادر شوهرم زن بابای شوهرمه در واقع اما چون از ده سالگی شوهرم بوده یجورایی از دید خودشون حکم مادرو داره

منم گفتم این آدم شخصیت متلک بنداز داره سراسر برام انرژی منفیه در آینده رفت آمدی نمیکنم باهاش

دیشب برای بار چنددددم گفت آره فلان فامیلمون حنابندون مفصل گرفت برا دخترش مامان منم گفت اگر تابستون میفتاد عروسی مام شهرستان خودمون اونجاها خونه بزرگه حنابندون میگرفتم براش این قضیه حنابندونه برا بار دهمه داره تکرار میکنه

حالا این تنها نیست چند وقت پیشم مستقیم تو چشام نگاه کرد گفت جهازت و خونت شبیه تازه عروسا نیست هرکی بیاد ببینه نمیگه شبیه خونه عروسه کلا همینه پر از کنایه و تخریب معلمم یبار حقوق پایینمو سوژه کرده بود و....اوووو 

من چون خونمون کوچیکه همچیرو مینیمال خریدم تو تاپیکام عکس جهازم هست 

من واقعا دلم نمیخواد با این آدم رفت آمد کنم پرتو منفی ساطع میکنه