سلام
قبلنا خیلی بابایی بودم ، طوریکه کمتر مادرمو میدیدم
بیشتر دوس داشتم با بابام وقت بگذرونم
فیلم ببینم و...
و اخلاقمم شبیه پدرم شده بود
الان کاملا برعکس شده و مامانی شدم بجورایی
و وقتی به مادرم
و همه اون زحمتایی که برام میکشید
هر مناسبت یه کادو کوچولو بهم میداد
برای درسام سختی کشید
شبا پیشم میموند تا خوابم ببره
غذاهای خوبو میداد به من
و...
فکر میکنم چقدر احمق بودم اون زمان شاید،
انقدر بی توجهی کردم بهش
و الانم دوست دارم خودم باشم
ولی وقتی کم کم دارم با چهره مادرم اشنا میشم ، نمیتونم
نمیتوم نسبت به خوبیاش بی توجه باشم
نسبت به ظلمای بقیه بهش بی اعتنا باشم
عجیبه که انقدر تغییر کردم یهو!👩🏾🦯