هیچی با عشقم تو پارک بودیم من ازش ناراحت شدم قهر کردم بهش گفتم که دیگه نه به من زنگ بزن نه به من پیام بده
بعد یکی دو ساعت بهش زنگ زدم اون گفت که فعلا نمیتونه صحبت کنه خودش بعدا زنگ میزنم من منظورش رو نفهمیدم فکر کردم کاری داره چند ساعت بعد خودم بهش زنگ زدم گفت هی زنگ نزن خودم بعدا زنگ میزنم منظورش این بود که فعلا میخوام تنها باشم منم حرفش رو گوش ندادم و هی زنگ زدم و پیام دادم پیام داد که زنگ نزن من گفتم که هم زنگ میزنم هم پیام میدم ناراحتی بلاک کن اونم گفت که معلومه این کار رو میکنم و بعد بلاک کرد من چند روز بعد با شماره جدید زنگ زدم بهش که برای اربعین نذری داشتیم براش نذری ببرم جواب نداد بعد پیام داد دیگه از این به بعد به من زنگ نزن مگر نه مثل سری قبل بلاکت میکنم منم باز حرفش رو گوش ندادم و هی زنگ زدم ولی این سری بلاک نکرد