نزدیک خونه مون پارک زیاد است
من هم عصرها وقتی کارهام تموم میشه میرم پیاده روی
امروز تو آشپزخونه کارهام تموم شد زباله ها را جمع کردم دم در گذاشتم
بعد به همسرم گفتم من میرم زباله ها را ببرم
یکهو گفت چیزی نخر
من صبح کلی خرید کردم
بعد گفت زباله ها را خودم می برم
اول خیلی دلخور شدم
ولی وقتی کیسه ی زباله را برد بیرون
من هم رفتم پیاده روی خرید هم کردم اومدم
من زودتر رسیده بودم
همسرم که از بیرون اومد من داشتم قهوه می خوردم
گفت آب جوش داریم؟؟
گفتم نه
خریدهام را نشون دادم و رفتم تو اتاقم
ولی قبلش بهش گفتم تنها تفریح و دلخوشی من همین پیاده روی است.