2777
2789
عنوان

امروز اولین قرارمون بود

113 بازدید | 11 پست

ی ساعت و نیم فاصله داریم

ساعت ۵ رسید شهر ما رفتم نشستم تو ماشینش

اولش خجالت کشید خیلی نگام نکرد

بعدش ی کم بهتر شد

آب میوه گرفت با هم خوردیم

ظاهرشم متوسط بود 

خیلی احتراممو داشت از این رفتارش خوشم اومد

هیز نبود اصن

خلاصه کلی صحبت کردیم 

بعدش هم خداحافظی کردیم اون رفت شهرشون

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ابمیوه گرفت و خجالت میکشید زیاد نگات نمیکرد؟از کجا مطمئنی از خجالتش بود؟

معلوم بود خجالتیه

آخه منم اولش راحت نبودم

چند وقته دارم باهاش صحبت میکنم خیلی حجب و حیا داره

ک پسرهای این دوره زمونه ندارن

معلوم بود خجالتیهآخه منم اولش راحت نبودمچند وقته دارم باهاش صحبت میکنم خیلی حجب و حیا دارهک پسرهای ا ...

من خودم پسرای این دوره و زمونه رو خوب میشناسم 

یه خورده زرنگ باش تو رابطه بخاطر احساست میگم وابسته نشو

اینو بدون هیچ پسری حجب و حیا نداره 

من خودم پسرای این دوره و زمونه رو خوب میشناسم یه خورده زرنگ باش تو رابطه بخاطر احساست میگم وابسته نش ...

منم کم تجربه نیستم

سنمم کم نیست

البته این سری ک گذشت تا ببینم قرار بعدی کی هست


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز