ما قرار بود بریم خواستگاری یکی از اقوام برای داداشم
داداشم دوسش داشت
بعد متوجه شدیم مامانم سرطان خون مزمن داره
اول دختره به داداشم واکنش مثبت نشون نمیداد چون اصلا من میدونستم ی رشته خوب قبول میشه
الآنم پزشکی قبول شد (امسال کنکور داشت)
تو این فاصله که حال مامانم خوب نبود همدیگه رو که دیدیم داداشم ی مقالش ثبت بین المللی شد و اختراعش هم ثبت علمی شد و خب داداشم دبیره
دیگه داره کاراشو انجام میده استاد دانشگاه بشه
تازه بعد اون دختره دیگه رفتارش با ما خیلی اوکی تر شد
بعد داداشم خیلییی میخوادش خیلی و اصلا از پارسال ما هی به خانواده دختره میگفتیم که بیایم خواستگاری چون داداشم اصلا تحمل نداشت و خب قرار شد بعد کنکور بریم
مامانم دو هفته نشده که مرخص شده
ی وقتایی حالش خوبه ی وقتایی بد
ولی خب همچنان نمیتونه سرپا وایسه اونقدر یا مثلا نمیتونه درست غذا بخوره
موندم با این شرایط کی بریم خواستگاری
داداشم خیلی گناه داره میترسم وقفه بیفته دیگه جور نشه بریم:)