الان 50 سالشه ولی از همین الان خودشو به آب و آتیش میزنه زندگی همه رو کنترل کنه که بچه هاش ازش دور نشن تا مثلا 40 سال دیگه که پیر شد بچه هاش ازش مراقبت کنن.
بهش میگم خب اگه اون روز رسید مراقبت میکنن ولی شما الان هم حق زندگی ازشون گرفتی.میگه نه وظیفشونه کنار مادر و پدرشون باشن.
انقد دخالت میکنه که حد نداره.
شما باشین چیکار میکنین؟
قط رابطع
بحث نکن باهاش بذار دلش خوش باشه بگو بله مادر حق با شماست تموم شه بره
کسی نمیدونی کی قبل کی از دنیا میره
باهاش دهن به دهن نشو و کار خودتو بکن
وای چقدرمادرشوهر73ساله منه،اونم میگه وظیفه پسرم مراقب ماباشه دخترشم مشکل اعصاب داره فقط میخوره میگه اون نمیتونه،منم میگه باشه به شوهرم میگم وظیفته ،خداراشکر دورم ازشون
میگم بله وظیفشونه.ولی خدا هیچ بنده ای رو محتاج بچه نکنه.انشاءالله همیشه سلامت باشین.
حالا مال ما به این واضحی نمیگن ولی با سیاست و حقه پیش میرن 🤦 واقعیت کار خاصی نمیشه کرد تا خود شوهرت رفتار متعادل و عاقلانه در پیش بگیره !
روزگار کار خودشو میکنه
جواب نده
رابطه کنترل شده، ولی پسرشو منع نکن از دیدنش
چه حوصله ای داری از الان غصه ۴۰ سال دیگه رو میخوری و بحث میکنی
بگو بله نگران نباشید زمان پیری یچه ها دور برتون هستن.
مادرشوهرمن هرکاری براش بکنیم بازم یه تشکر نمیکنه چشمشو عمل کرد اومد خونه ما هی هم میومدن عیادتش تهش گفت وظیقه پسرم بوده
خب وظیفه پسرت بوده قبول وظیفه من ک نبوده؟
بخدا یبار نگفت دستت درد نکنه
حالا یبار مادرهمسرم به من گفت وظیفته کارام و بکنی و فلان منم گفتم من وظیفه ای ندارم هرکاری میکنم از سر لطف
بماند چه داستانی شد تا چند وقت باهمسرم بحث داشتیم که چرا اینو گفتم ولی دلم خنک شد- عروس چه وظیفه ای داره
اون قدیم بود عروس میرفت خونه مادرشوهر زندگی میکرد اونا خرجش و میدادن عروسم میرفت کارای اونارو انجام میداد
عروسی که مستقل خودش درامد داره خونه و زندگی رو خودشون تکمیل کردن چه وظیفه ای داره
پسر و دختر وظیفه دارن نه عروس و داماد که اونم من معتقدم پسر کمک مالی کنه دختر نگهداری
ولی مادرای پسردار کلا وظیفه پسر و عروس میدونن
خیلی پرروعه و حق به جانب ولی من با سکوت و رو ندادن و صمیمی نشدن باهاش کارو جمع کردم- خیلی جرات نداره پررو بازی دربیاره
حداقل جلوی من چیزی نمیگه هرحرفی داره به همسرم در نبود من میزنه
با کارکردن برای مادرشوهر هیچ عروسی عزیز نمیشه پس خودمون و خسته نکنیم
