خانمه دوتا بچه داشت
میگن زنه افسردگی شدید داشته
همسرش مثل پروانه دورش میچرخیده و عاشقش بوده
متاسفانه زنه اقدام به....کرد
واااااای
بچه هاش ابتدایی هستن
امشب مادرشوهر زنه رو تو کوچه دیدم باهاش سلام و احوال پرسی کردم دیدم انگار نمیشناسه
گفت بیا نزدیک
رفتم، صورتشو گذاشت نزدیک صورتم بعد شناختم
احوال بچه ها رو پرسیدم
گفت از غصه بچه ها و زندگی پسرم، چشمام نابینا و کم سو شدن و جایی رو درست نمیبینم
بعد پسره از خونه اومد بیرون، خدااااای من. نتونستم بمونم! خداحافظی کردم و رفتم
دخترش کوچیکه
سوم ابتدایی
اینقده وابسته به مادرش بوووود ... هرررر جا مادره میرفت، دختره لباس مادر رو میگرفت و میرفت دنبالش
دختره مدرسه بود ک مادرش چنین کاری کرد
پسره بالاسر جنازه مادر!
ببخشید حالتون گرفتم... دلم برا پیرزنه سوخت ک تو این سن باید چنین داغی رو تحمل کنه... دلم برا بچه ها سوخت
خدا بهشون رحم کنه