یه مشت افراطی بودن
که منو بخاطر ظاهرم اذیت میکردن و گیر میدادن کرم نزن ریمل نزن، یهو جلو جمع بهم میگفتن و من بشدت خجالت میکشیدم
دیگه سعی کردم باهشا سرد باشم نه فقط به خاطر نظرشون درمورد ظاهرم
واسه اینکه بهم نمیخوردیم من غیز مذهبی اونا، مذهبی افراطی
بحاطر توهیناشون و نادیده گرفتن من
الان دیگه کاملا قهریم
و دوست جدید دقیقا عین خودم پیدا کردم ۳ تا ایم یه اکیپ ۳ نفره
و خیلی خوشحالم که تونستم آدمای سمی دور و برمو حدف کنم
صبرکن درمورد ایناهم تاپیک میزنی
منم یکیشو داشتم انداختمش آشغالی
اتفاقا من برعکس بودم دوستایی که میگفتن چرا دوست پسر نداری. از رابطه های ج ن س ی شون با دوست پسر اشون میگفتن. به من توی جمعه میگفتن امل عقب افتاده. یه مشت خراب طرفدار ز ز آ بودن
خداروشکر رابطه سمی ای که باهاشون داشتم تموم شد
در حق خودت و روانت لطف کردی
یه اکیپ چهار نفره داریم
دو نفر به هیچ عنوان معتقد نیستن
یه نفر نیمه معتقد
یه نفر کاملا معتقد
چه دین چه به اشخاص خاص
ولی هنوز یه بارم نشد بخاطر این مسائل بحث کنیم
چون یاد گرفتیم توی چیزی که بهمون مربوط نیست دخالت نکنیم
و تا وقتی موضوعی به ما آسیبی نزنه حق نظر دادن نداریم
و از همه مهمتر عقاید و خواسته‌هامون رو به هم تحمیل نکنیم.
شما با انسان بودن و مهربون بودن هر دلی رو میتونی به دست بیاری
حالا برا من اینجوری بود که رفیقونه میشستیم خیر سرمون
یا از اماما و حرم میگفتن( من نمیگم از اماما بدم میاد اصلاااااا) ولی بلاخره یه بار یا حداقلش دوباره بحث این
دیگه بعدش یه چیزای دیگه
اصلا دیوونه بودن
چون گفتم تابستون ناخن کاشتم کلی بهم حرف زد و دیوونه بازی کرد
