این وهر الدنگمو چیکارکنم

خوب بتمرگ خونه خودت فوتبالتو ببین دیگه بی شرف انگار باید همش بره خونه این وا ون

وای خدا کلم داغ کرده اینجا فحشش میدم آروم میشم

انگار کل ایام سال رو باید در رفت وآمد باشه یا باید بره خونشون یا بگه بیاد خونمون خیلیم ازشون خوشم میاد😑😑 

هزار بارم بگم مگه تو گوشش میره نفهمه نفهم خودشم رفت وآمد هم حدی داره دیگه مگه ادم همیشه باید در رفت وآمد باشه اخه ؟ تپش قلب گرفتم از دستش میگم خودت پاشو هرجا دوس داری برو ما رو نکشون این طرف اون طرف

کاش میتونستم اونقد میزدمش که خون بالا بیاره خاک توسر نه برای خودش ارزش قائله نه برای خانوادش

دقیقا گفتم جایی که برام ارزش نمیزارن چرا برم ؟ گفتم دلشون بخواد خودشون دعوت میکنن لازم نکرده خودت پاشی بری وخودتو دعوت کنی خودشم مگه کم اعصابمو داعون کردن چرا باید باهاسون زیاد رفت وآمد کنم؟ آدم با کسی رفت وآمد میکنه که حالش کنارشون خوب باشه ... اون سری جاریم با یه لحنی میگفت ما بیکارنیستیم بریم خونه کسی مهمونی ...حالا من نه شما این حرفش یعنی چی؟ 

تا الان کنار میومدم میرفتم ولی دیگه نمیکشم گفتم من دیگه اصلاااا باهات نمیام خودشم اونا بچه کوچیک ندارن که میرم دخترمم هی حوصله اش سر میره اونام میزارنش زیر ذره بین کلی عیب وایراد میگیرن که فلان کارو کردی باید بزنیش ازت حساب ببره😐حالا شوهرمم احمقه حرف اونا میره تو مغزش میاد میگه فلان کارو کرد بزنش 😐به خدا دارم دیوونه میشم یه ذره عقل نداره درک نداره 

نمیدونم به خدا😭😭😭😭منم از همین میسوزم عوض اینکه به فکر حال خوب زن وبچه اش باشه حرف کسی که باهاش تو یه خونه اس رو بشنوه میره حرف بقیه رو میشنوه من هرچی بگم انگار به در ودیوار میگم 😭😭حداقل خودش شعور داشته باشه بفهمه چی به چیه نمیسوزم

به قران متوجه نمیشه از اول تو گوشش خوندن که نباید حرف زنشو گوش بده 😭 اصلا جلو خودشم بی احترامی میکنن دیگا بهمون ولی اصلا انگار نه انگار میگه اشکال نداره حرفی هم بزنم میگه میخوای منو بد بین کنی بیشتر حرصم میده که داداش جونمه خواهر جونمه من به خاطر شما باهاشون بد نمیشم😐منم کلا گفتم پس خودت میدونی واونا مارو قاطی مهمون بازیای خودت نکن تو برو اونام اومدنی میرم خونه مامانم دائم در رفت وآمد باشین من که دیگه نمیکشم