مامانم ب مامان بزرگم میگفت آبجی 🤣🤣🤣🤣🤣تازه اون اخریا قبل مرگش اونم نمیگفت اگه میخواست حرف بزنه باهاش صبر میکرد تا نگاش کنه ،اللته مامانبزرگم در حق مامانم خییییییلی بد بود
من چون مادرشوهرم خاله ی مادرمه وازبچگی به مادربزرگم میگفتم مامانی اونمخاهرشبود،بش میگفتم مامانی هنوزم میگم پدر شوهرم ندارم فوت کرده
وشبی ک مادرم واس همیشه رفت من بزرگ شدم روحت شاد مادرم 1404/2/6من تواین تاریخ برای همیشه بی مادرشدم،حاضربودم ی عمرجموجورت کنم مامانم مریض باشی نوکریتوکنم ولی زنده باشی قدرتوندونستم 🖤هیچکس نفهمیدک من همون بچه لوس خانواده بودم که با رفتن مادرم نابودشدم،زندگی نمیکنم فق زندم همین😔
مامانم ب مامان بزرگم میگفت آبجی 🤣🤣🤣🤣🤣تازه اون اخریا قبل مرگش اونم نمیگفت اگه میخواست حرف بزنه ب ...
منم وایمیسم نگام کنه یا حواسش باشه حرف بزنم. ولی عروس دوممون هر سری به مادرم میگه مامان حسودیم میشه به راحت بودنش. چیکار کنم بتونم بگم اونم بعد دوازده سال