بچه ها من ۵ ماهه رسما جدا شدم ولی دوسال و نیمه کلا جدام و پیش خانوادمم ۲۷ سالمه
امروز دو تا خانم مثلا برای خواستگاری اومدن خونمون ،
من چون ازدواج اولم کاملا سنتی و بدون هیچ شناختی بود و خیلی باعجله جواب مثبت دادیم آخرشم خیانتکار و دروغگو ورفقیباز دراومد ، دیگه دوست ندارم سنتی ازدواج کنم اصلا از ازدواج میترسم با خودم تصمیم گرفتم تا آخر عمرم تنها زندگی کنم
یکی ازاین خانما مامان پسره بود میگفت زنش قبلا تصادف کرده فوت شده ۳۲ سالشه خونه و ماشین داره و شغلش آزاده درآمدش ماهانه حدودا ۲۰ الی ۳۰ هست
مامانم بهشون گفت حالا بعدا زنگ بزنید تا اطلاع بدیم بیشتر آشنا شیم یا نه
ولی من دیگه از ازدواج زده شدم طاقت ندارم که دوباره طرف بد از کار دربیاد من برای بار دوم تحمل طلاق رو ندارم احساس میکنم جامعه به گند کشیده شده و هیییبچکس صداقت و درستی نداره و متعهد نیست میخوام رد کنم بره حوصله خودمم دیگه ندارم چه برسه به یکی دیگه
بزور دارم درس میخونم و ترمای آخرم میخوام مستقل شم و پیشرفت کنم از هر چی مرده بدم میاد
ولی از طرفی میترسم وقتی سنم بالا رفت وقتی همه از دور و برم رفتن از تنهایی میترسم اما به هیچکس دیگه اعتماد ندارم 😭