داستانشو گفتم تو تاپیکهای قبلی این پسره کراشم بود که فهمیدم اونم بهم علاقه داره و باهام قصد ازدواج داره حالا یه دهفته است داریم صحبت میکنیم
فامیل دور حساب میشه تقریبا
بعد دیشب بهم گفت عکس بفرست گفتم باشه فردا
امروز پیام داد منم سه تا تایمر دار فرستادن بعد گفت نه اینطوری میخام داشته باشم نگاش کنم همه جزئیاتت رو بدونم ازین چرت و پرتا گفت ده پونزده تا بفرست دیگه نفرست هیچ وقت
بعد منم گفتم نه فقط تایمر دار میفرستم چمیدونم یبار عکسمو به کسی نشون بدی بعدا بگی ببین واسم عکساشو فرستاده (چون آشناست ترسیدم)
که یهو قاطی کرد آره من بی ناموسم بی شرفم بی خانوادم..... کلی حرف چت و پاک کرد من به درد تو نمیخورم ..
بعد باز اومد گفت دوست دارم و .. منم خیلی ازش ناراحت شدم الانم دیگه آنلاین نشده
حالا اینکه هی دم از ناموس میزنه دلیل داره که بخاطر غلطیه که داداشش کرده میگم