2777
2789
عنوان

از رفتارم نسبت به خواهرای شوهرم خیلی عذاب وجدان دارم

| مشاهده متن کامل بحث + 842 بازدید | 51 پست
دایورت میکنم به تخمدانم که بدت میاد این یک😏دومن زبون که داشتی میگفتی الان مشغله دارم یا با شوهرت هم ...

بازم داری قضاوت میکنی از تاپیکم بفرما بیرون

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
سه ساله اره برادرشون و مثل پدر میدیدن دومین عروسم جالب اینجاعه جاریمم از دست این اخلاقاشون دیگه راهش ...

ببخش من تاپیکت هات بااجازت خوندم گلی به نظرم تو خیلی زیاد فکرت درگیر مسایل پیش پا افتاده میکنی اگر شوهرت دوست داره رفت وامد بر قرار بشه به ی مناسبتی خودت با شوهرت برید خونه خواهر شوهرات بعد از اوجاریت هم دور باش به شوهرت هم بیشتر توجه کن همه چی درست میشه زمان بگذره من پانزده سال ازدواج کردم 

دیگه هیچ کدوم از این مسایل پیش پا افتاده ناراحتم نمیکنه تو هم ی روزی به جایگاه الان من میرسی ضمن اینکه هنوز خواهر شوهر بد ندیدی که مال خودت صد بار ماچ کنی بزاری روسرت😍

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بازم داری قضاوت میکنی از تاپیکم بفرما بیرون

بیرون بودم ریپ میزنی میام ببینم چی میگی🙂‍↔️😂

متاهل💍   نَ همتا جون هستم و نَ ۲۲ سالمه😁   این کاربری سابق یکی از دوستانم بوده که به من واگذار شده (از سال ۱۴۰۲)😇   یه بیوگرافی کوشولو از خودم یک عدد دختر مهربون☺ منطقی📚  پرانرژی😍💪 چشم درشت و قهوه ای ابرو کمون ماه پیشونی قد بلند🙃 اینجانب دارای یک عدد همسر میباشد🫦🫀درخواست از جانب هر مذکری ممنوع🤡 رسالت من باشگاه رفتنه😎  سعی من بر اینه که لبخند از رو لبم کنار نره چون معتقدم لبخند من نه تنها به خودم، به اطرافیان هم انگیزه و نشاط میده❤ویکتور هوگو رو خیلی دوست دارم بخاطر جمله های نابش مثلا اونجا که میگه: به عقیده من هیچکس عاقل نیست مگر زنو شوهری که یکدیگرو به حد پرستش دوست بدارند🥺 اما من فراتر از پرستش که مرگ باشه، دوستت دارم...❤️🫠

عزیزم شام تولد که پس دادن نداره. خب اونا هم کادو اوردن دیگه. شما میگی وسیله میبردم خب دوست داشتی بری ...

نمیدونم شاید از این نظر منم مقصر  بودم .اما چند بار منم به یکی از خواهرای شوهرم زنگ میزدم میخوام بیام خونت دخترش گفت درس داریم فعلا نیایید . بعد از اونم دیگه نگفتن بیایید .

من اصلا نمیگن پس بدن و فلان بحثم اینه اصلا یبار به روی خودشون نمیوردن که با بریم میگفتن داداشمون خوشش نمیاد بره خونه کسی .خب اونا که میدونستن داداشنون اینجوره وقتی زنونه دور هم بودن چرا به من نمیگفتن بیا


وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
ببخش من تاپیکت هات بااجازت خوندم گلی به نظرم تو خیلی زیاد فکرت درگیر مسایل پیش پا افتاده میکنی اگر ش ...

مشکلم اینه من خودمو با دیگران مقایسه میکنم مثلا میبینم اطرافیانم چطور با خانواده همسر دو طرفه رفت و امد دارن منم دوست دارم.


وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
من هم مستقیم هم غیر مستقیم گفتم بیشتر لجمو در میوردن .اوایل عروسیم کع زهرمارم کردن تا دوسال هر روز و ...

شما بدجنس نیستی عداب وجدان نداشته باش...منم خواهرشوهرم حریم نگه نمیداشت اوایل زندگی خیلی از دستش ادیت شدم...بهشون هم میگفتیم بهمون پیعام فرستاده بود که خونه داداشمه ! خونه داداشم که نباید خبر بدم و اجازه بگیرم برم! هروقت بخوام میرم....خدا رو شکر رابطه ها کم کم کمرنگ شد و از کرونا به اینور دیگه از شرش خلاص شدم ولی اوایل ازدواج زندگی رو به من حروم کردن چون میخواستن عادتم بدن به مدل خودشون ...کلی باعث بحث بین من و همسرم شدن ...منم ازشون نمی گذرم ایشالا تاوانش رو بده ! هم خودش و شوهرش هم اون مادر زبون نفهمشوم

تو مگو همه به جنگند و زصلح من چه آید                               تو یکی نه ای،هزاری تو چراغ خود برافروز                                                                                                                                                       که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر                                      که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز 

شما بدجنس نیستی عداب وجدان نداشته باش...منم خواهرشوهرم حریم نگه نمیداشت اوایل زندگی خیلی از دستش ادی ...

منم تمام این مشکلاتو از سر گذروندم اصلا خونم حریم نداشت هیچوقت دوست نداشتم که قطع ارتباط کنم اما خودشون قهر کردن من ففط گفتم زنگ بزنید وقتی مییایید من خستم که خواهرشوهرم رفت همه رو پر کرد که من گفتم کسی نیاد

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
خوب همون پاتوقشون به جای خونه بابا خونه داداشششون بوده یکم دلم براشون میسوزه ولی خوب توهم حق داری

اخه جارییمم از دستشون شکاره اینو دخترش تو دعوا با عمه هاش میگفت درستهدبه حقم بودن اما اینو ازشون فهمیدم که هرچی خونت بیان هرچی احترامشون کنی بازم میگن عروسمون بده جاریم خیلی هواشون و داشت یعنی کارایی براشون کرده که من نکردم اما همه میگن عوضیه بدجنسه

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
منم تمام این مشکلاتو از سر گذروندم اصلا خونم حریم نداشت هیچوقت دوست نداشتم که قطع ارتباط کنم اما خود ...

شما خوب کردی که حرف دلت رو زدی و حریم مشخص کردی ...الانم برای اینکه دوباره رفت و آمد برقرار بشه بگو همسرت زنگ بزنه به اون  خواهرش که باهاش راحته بگه آخر هفته خونه این پنجشنبه یا چهارشنبه شب( مثلا) بیایم پیشتون ...باید کم کم یاد بگیرن که بدون دعوت و دم به دقیقه جایی نرن 

تو مگو همه به جنگند و زصلح من چه آید                               تو یکی نه ای،هزاری تو چراغ خود برافروز                                                                                                                                                       که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر                                      که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز