دخترا بعداز کات چه زمانی حالتون از همیشه بدتر بود

درکت میکنم سخته ولی تموم میشه 

به خودت زمان بده کم‌کم برات کمرنگ میشه

میفهمم چی میگی اما اگر اون رابطه تموم شده، دیگه تموم شده و بچسب به بقیه زندگی ت 

من ی موقعی وقتی ی جا بحث رابطه تموم شده بود و کسی میگفت من از فلان رابطه خارج شدم و فلان و بهمان با حسرت بهش نگاه میکردم، فکر میکردم من نمیتونم بعد از اون آدم دیگه زندگی کنم 

بعد چهارسال از اون همه حس بد و بدبختی ای که کشیدم، دوست پسر سابقم اومد با التماس که بیا برگردیم و من با وجود اینکه هیچ بدی ای ازش ندیدم و هنوز هم برام آدم قابل احترامی هست، اصلا اون رو در حد و اندازه خودم نمی‌دیدیم که بخوام باهاش دوست بشی 

شاید برای خیلی ها آرزو باشه اون آدم ولی برای من دیگه کاملا بی ارزشه 

من میفهمم چی میکشی:) 

بعدازچهارسال اومد؟ 

هیچی سخت تر از رفتنه به عزیز نیست

کسی که فکرمیکردی مشت و پناهته ولی تنهات گذاشت

میدونم حالت خوب نیست با تمام وجودم درکت میکنم

ولی باور کن کم کم عادت میکنی

نمیخوام بهت امید الکی بگم که فراموشش میکنی

نه ادم کسی که دوس داره رو هیچوقت فراموش نمیکنه

ولی یه روزی یجوری عادت میکنی که دیگه بدونه اونم میتونی زندگی کنی همونطور که قبل از اون زندگی کردی

گاهی بعضی از ادمارو فقط باید از دور عاشقشون بود

گریه کن بذار خالی شی اینم یه دوره ی سوگواریه که میگذره

ولی اهنگای غمگین و هرچیزی که تورو یاد اون میندازه رو حذف کن... 

اره، من ازدواج کردم و در حال حاضر یک تار موی همسرم رو به آدمی که فکر میکردم بدون اون میمیرم، نمیدم 

این رو گفتم که بدونی آدم خوب و مناسب تو،. فقط همون یکی نیست 

رابطه ما حدود سه چهار سال طول کشید 

بعد از سه چهار سال تموم شد 

و بعد از چهار سال مجدد اون آدم برگشت 

هنوز خیای برام قابل احترامه ولی چون وقتی میخواستم نبود، الان برام ارزشی نداره

من خیلی نسبت به اون رشد کردم و الان در حد من نیست واقعا 

رفت دوهاش رو زد دید بهتر از من پیدا نمیکنه، وقتی از لاشی بازی خسته شد و دنبال ی جای امن بود، برگشت. چون میدونست من صادقانه دوستش داشتم و روزهایی باهاش بودم که هیچی نداشت و هیچی نبود 

ولی اون برگشتن برای من هیییچ ارزشی نداشت 

تازه نیست، حدود یک سال پیش برگشت 

هرچند من ازدواج کردم ولی ازدواج هم نکرده بودم، به آدمی که من رو برای روزهای نداری میخواد، وقت نمی‌ذارم 

باور نکرده که ازدواج کردم و فک میکنه دارم ناز میکنم که میگم ازدواج کردم 

حتی گفت عکس دوتایی بفرست و... ولی باورت میشه من حتی اهمیتی نمیدم که حرفم رو باور میکنه یا نه؟! در این حد بهش اهمیت نمی‌دم، آدمی که ی روی فکر میکردم نباشه میمیرم، آدمی که التماسش میکردم جوابم رو بده، آدمی که اگر میگفت با فلان دختر رفتم بیرون (حتی وکبعد از اینکه من دیگه دوست دخترش نبودم) من تا چنننند روز غذا نمیخوردن، من واقعا بعد رفتنش یک دور افسردگی رو گذروندم، چققققدر رفتم مشاوره، چقدر گریه کردم، چقدر غصه خوردم 

ولی الان چی؟! ذره ای برام ارزش نداره 

ولش کن، بچسب به خودت تا وارد سطح بالاتر زندگیت بشی