نزدیک به ۲۳ روزه عروسی کردیم
از اون ۲۳ روز فقط ۲ روزش رو رفتم بیرون اونم خونه مامانم
از صبح تا شب تو خونم
با یه مادر شوهر
خواهر شوهرم هم ۳ روز اومده خونه مادر شوهرم
انگار اومده رستوران میخوره کوفت میکنه ولی یه کمک نمیکنه ظرف نمیشورع(من با مادر شوهرم زندگی میکنم)
شوهرمم از سرکار میاد سرش تو گوشیه
یا میره بیرون
اصلا به من اهمیتی نمیده
هففف
میخوام امروز برم تا ۳ روز خونه مامانم بمونم
حداقل یکم فشار روحیم کم بشه
خونتون رو جدا کنید
روحیت هم درست میشه
به همسرتم بگو بعضی از شب هارو برید بیرون
چرا رفتی خونه مادر شوهررررررر اونم اول زندگی.
به همین زودی خسته شدی حالا حالا هست ....
نرو زیاد خونه مادرشوهرت حتی اگه تو یه ساختمون هستید نذو ...روزا بخواب واسه خودت یه کلاسی که دوست داری ثبت نام کن برو ، با دوستات قرار بذار ، فیلم ببین و کلی کار دیگه ....
اخه چراقبول کردی بامادرشوهرزندگی کنی؟؟ سنت پایینه درسته؟
از اول نذار رابطه ات با شوهرت سرد بشه ،
سه روز میری شوهرتم حتما ببر
یعنی توی واحد مادرشوهرت هستی؟
برو بیرون بگرد
ی دوری بزن حالت عوض شه
منم تو خونه میمونم کسل میشم
تو خونه ی پدر مادرتون نون نبود که بخوری ازدواج کردی اومدی ور دل مادرشوهر که چی بشه شماها چتنوه؟ این چه ازدواج هایی که میکنید
مادرشوهرت کاری باشمانداره؟کاش جدازندگی میکردی ..
خودت برو بیرون خرید..قدم زنی...یکی دوساعت بیرون باشی حال وهوات عوض میشه..
