2777
2789



یه وقتایی زندگی یه جوری می‌پیچه که فقط می‌تونی وایستی و نگاه کنی... نه می‌تونی جلوشو بگیری، نه می‌تونی بفهمی چی شد اصلاً.


مامان و بابام یه زمانی عاشقِ هم بودن، نه اون عشقای معمولی که تو فیلما می‌بینی... یه عشق عجیب، یه وابستگی ترسناک. از اون مدلایی که بدون صدای نفس همدیگه خوابشون نمی‌برد. اگه یه خار می‌رفت تو پای یکی‌شون، اون یکی انگار جونش درمیومد. از اونایی که واسه همدیگه جلوی همه وایمیستن، حتی اگه کل دنیا مخالف باشه.


یه بار مامانم قهر کرد... بابام با تیغ رگشو زد. آره، همینقد عاشقش بود. انقدر دلش بندِ اون یکی بود که بدون اون نمی‌تونست دووم بیاره.


ولی الان؟ الان حتی نفس کشیدن همدیگه رو نمی‌تونن تحمل کنن. الان هر دوشون فقط می‌خوان از هم جدا شن. الان سر چیزای کوچیک، همدیگه رو له می‌کنن، داد می‌زنن، می‌زنن... حتی یه لحظه کنار هم بودن براشون زجره.


من موندم وسط این همه خاطره. وسط این همه تضاد. یه طرفش اون عشقِ دیوونه‌کننده، یه طرفش این نفرتِ خفه‌کننده. نمی‌فهمم چی شد. چی شکست. چی گم شد.


فقط می‌دونم یه چیزی ته دلم مونده که هیچ‌جوره نمی‌ره پایین. یه چیزی که هر بار یادش می‌افتم، یه بغض میاد می‌شینه وسط گلوم، و نمی‌ذاره نفس بکشم.


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میشه

چون عشقی وجود ندارع

اینو علاقه و فانتزی های انسان ها ساخته 

به حس دوست داشتن بر اساس منافع و علاقه های دوطرفه هست که ب مرور هادی و حتی ممکنه به نفرت برسع 

خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزه‌گان»شادمان شوند.                                               وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان!                من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم                                      💔همین قدر تلخ💔.                              

ترومای منو تو برعکسه 

مادر و پدرم از نفرت به عشق رسیدن ولی من موندم وسط اون همه زخم قدیمی که بچگیا بهم وارد شدن 


🇮🇷🇮🇷🇮🇷❤زندگی رو دوست دارم حتی به غلط .همیشه اینطوری خدا رو صدا میزنم: خدایا تو رو خدا . میدونی یعنی چی؟ یعنی امیدم بعد خدا هم به خداست. حالا عزیزم تو هم امیدت بعد خدا باز به خدا باشه .عشق بورز به زندگیت . تاپیک خودکشی نزن تو هنوز واسه ی مردن خیلی جوونی حتی اگه ۹۰ ساله باشی باید بازم ب خودت بگی ۳۰ سال دیگه میخوام زنده بمونم این یعنی ۱۲۰ سال .  . یکم با خودت عشق و حال کن . غم و غصه رو رها کن . ببین دل چی میگه خب بسه دیگه . میگم بسههههه دیگههههه. خب بگذریم عقبیا حال میکنن؟از خدا میخوام ک برا ۱۲۰ سال زندگی شاد بهم انگیزه و تن سالم بده . فعلا هدفی واسه ازدواج ندارم .در حال حاضر فقط با خدا قدم میزنم . دلم با خداس.من ۱۲۰ سال عمر رو به این دلیل میخوام ک راه ۱۰۰ ساله رو یه شبه طی نکنم و۱۲۰ساله طی کنم. هیچوقت رنج نکش . درد اجباریه ولی رنج اختیاری . درد یه کلمه احساسیه ولی رنج بی رحمه . درد واسه رشد لازمه . درد رو انتخاب کن . یه بنده خدا فامیلمون بود هر موقع بهش میگفتن تا ببینیم قسمت چیه میگفت بگیرید این قسمتو پاره کنین . خودتون برید دنبال زندگی . بنده خدا اعصاب نداشتا ولی راس میگفت با تقدیرت بجنگ😍

باور کن میشهمن عاشق شدم شدیدخیانت کردافسرده شدمروانپزشکدارو بعد افتادم تو مواد

ای بابا

برای یک آدم بی لیاقت خودتو چرا نابود میکنی؟

دختر قشنگم.تو تکه از بهشت هستی ک از آسمان جدا شده..یک مشت شادی.قلب پر از عشق..دوستت دارم
وای ، چیشد این وسط خب؟

هیچی بعد از اینکه دو تا بچه رو بدبخت کردن یهو دلشون خاست جدا بشن،بعد از اینکه مطمئن شدن روح و روان دوتا بچه رو کاااملا ریختن بهم میخان جدا بشن...


منم نمیدونم یهو چیشد که همچین شد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز