تو این چهارما کجا بود
با ی زنی ک من بدم میاد ازش باهاش خوش و بش کرد منم گفتم چرا جنگ جهانی شد.....
ن قهر نرفتم تو خونه خودم قهر کردم
بچم امروز میخاست شیرینی ببره مدرسه گفتم شیرینی بخر دیگ باهم حرف زدیم
خیلی سخته خیلی بچه بزرگم داشت آرزوی مرگ خودشو میکرد گفتم من بدون تو جایی نمیرم
با باباشون هیچ کجا نمیرن هیچ کجا وابسته ب من هستن
اها فقط یک هفته رفته بود
یه شب منو شوهرم دعوای بدی کردیم گفت دیگه نمیتونم تحمل کنم رفت وسایلش رو جمع کرد چپوند تو یه کیف گفتم بشین مسخره بازی در نیار جواب نداد رفت بعد سه شب پیام داد خیلی نامردی و از این حرفا گفتم پاشو بیا خونه مسخره بازی چیه دراوردی مگه بچه ای صبحش برگشت 😐😐فکر میکرد میرم به دست و پاش میفتم یا پیغام پسغام میدم آی تو رو خدا کمرم شکست بیا
خودش مجبور شد برگرده
عقل تو کلشون نیست اینا
چرا رفت؟ باهم مشکل داشتید یا ازاول عاشق نبوده؟
به این مرد نمیشه اعتماد نکرد
من پنج ساله ازدواج کردم تا حالا سه بار سر مسائل خیلییی بی اهمیت و ساده منو برده خونه بابام و درخواست طلاق داده،بارها در حد مرگ کتک زده،دو بار تقریبا یک هفته منو بچه ی یک ساله رو تو خونه تنها گذاشته رفته،حق داری دلت صاف نشه منم دلم باهاش صاف نمیشه چون بهش اعتماد ندارم برام حامی و تکیه گاه باشه چیزی که هر زنی از شوهرش میخواد
دوستی داشتم ک شوهرش یهو بدون اینکه بگه گذاشت و رفت بعد وکیلش زنگ زد به دوستم که اقا میخواد طلاقت بده پول پیش خونه و طلاهاتم بعنوان مهریه میده ، که یکسال بعد خود اقا برگشت معذرت خواهی و اینا در نهایت برگشتن سر زندگی و زنش باردار شد الان یک دختر دارن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
