اون خونه رو زمانی که مجرد بودم همیشه از جلوش رد میشدم و تو ذهنم بود که چقدر خوشگله و خوب ساختنش که بعداً اولین خونه ای که خریدیم بطور اتفاقی یه واحد از همون ساختمون بود.شوهرم هم فامیله و همیشه بهش فکر میکردم ولی یه زمانی که دیگه تو فکرم نبود خودش اومد سراغم.اون جایی هم که همیشه دوست داشتم برم سرکار هم رفتم.ولی آدمها وقتی به چیزیکه میخوان میرسن به جای شکرگزاری همش نق نق میکنن و بیشتر میخوان.
یه کلیپ طنز بود یه نفر شسته بود یه جا مدام دعا می کرد که خدایا فلان چیز بهم بده اتفاقی نمی افتاد بعد گفت پس فلان دعام برآورده کن دوباره اتفاقی نیافتاده بعد گفت اگه دعام برآورده نمی کنی پس حداقل یه عذاب آسمونی به سرم نازل کن که بدونم هستی. بعد شروع شد کلی دمپایی از بالا بخوره تو سرش!
حالا این کلیپ طنز بود ولی واقعا همینه باید مراقب زبونمون باشیم و هیچ وقت چیز بد نخواهیم (من فکر می کنم چیز بد خواستن یعنی ناشکری و ندیدن همه نعمت هایی که خدا بهمون داده برای همین سریع عذاب نازل می شه )
حالا نمی گم من خیلی شرایط زندگیم خوبه و خیلی از همه چیز شکرگزار و راضی هستم ولی واقعا رسیدم که دعای بد نکنم چون واقعا عواقب بدی داره سریع یه چیزی می شه که ادم به غلط کردن می افته
دقیقا همین طوره خواهر
ولی از صاحب کارم از چهره اش متنفر بودم ادم خوبی بود کاش خدا ی نفرو نفرسته سر وقتم ک به دامن کارفرمام نماز بخونم ولی از روز اولی ک دیدمش دوستش نداشتم حس کردم ازش بدم میومد شاید واسه همینم بدم میومد برم سرکار بعدش اخه حقوقمم کم بود ۸ ساعت کار میکردم ۷ تومن میگرفتم
کائنات که ن خداوند که دنیا برای اونه هیچ حساب کتابی از دستش بیرون نمیره گلم نمونش ایه ۵۹ سوره انعام گلم
اینم به خاطر ناشکری که کردی بود عزیز تنت سلامت باشه خدا بهت درس داد قدر بدونی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
