دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعضیا واقعا عجیبن. من بچه بودم چند سال مجبوری خونه پدربزرگم زندگی کردم مادر پدرم نبودن کلا ی اتفاقاتی افتاده بود منو داداش ی سالم تنها مونده بودیم من13سالم بود.. خالم ی بلاهای سرم اورد 5سال ازم بززگتر بود ی کارای کرد ک اون چند سال بدترین سالای عمرم شد پشت سرمم زیاد داستان درست کرد گندکاریای خودشو مینداخت گردن من. تا زمان گذشت ولی همیشه فک میکنم چی میشه ک ی ادم ب خودش اجازه میده ی دختر تنهارو ک خواهر زادشم هستو زندگیشو جهنم کنه ب مرگ راضیش کنه حتی ی درصد دلش نسوزه بگه این دختر تنهاس جز ما کسیو نداره.. من بودم هیچ وقت اونکارارو نمیکردم اصلا نمیتونم با کسی بدرفتاری کنم یا دردسر واسه کسی درست کنم و اذیتش کنم...بعضی ادما واقعا ذات خرابو سیاهی دارن
دل ادمو میشکنن ولی من بازم ب روشون نمیارم دوباره بدتر میکنن بدون اینکه تقصیری داشته باشما
توی وجودشون نهادینه هست ، ازشون فاصله بگیرین و انتظار بدی کردن رو ازشون داشته باشین
دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود