یوقتایی همینجوری بی اینکه اتفاق بدی بیفته انقدر غمم میگیره در حد ترکیدن..انگاری دارم خفه میشم..انقدر بیقرارم انقدر بیقرارم که حد نداره.. کاش یکی رو میداشتم که میشد باهاش حرف بزنم...
(منظورم شما مردک های علاف سایت نیستین)
منظورم یه آدمی تو زندگی خودمه..نه یکی که مثلا ببینه ناراحتم بهش گوش بده..
حتی تراپی ام میرم.. ولی باز یوقتایی به جنون میرسم از غم..کاش دری میبود که میزدمش و خوب میشدم..
حتی پام نمیکشه دیگه برم حرم..