تولد ۵ سالگیش بچمه امشب شوهر عوضیم بردش خونه مادرش بعداز ظهر بوده شامم خواهرا و خاله ها مفت خورش موندن به خرج شوهرم
تعارف الکی کرد دیشب اگه دوست داری بیا میدونست نمیرم بهش گفتم خودم فردا بعد از ظهر ۳۰ تا صندلی رزو کردم میبرمش باغ رستوران چند تا از دوستاش و چند تا از همکارامم دعوت کردم
وقتی فهمید عصبانی شد گفت چو میفته تو شهر تولد پسر فلانیه خودش نیست گفتم به جهنم پول واریز کردم براش دیگه عصبانی شد و فحش که خودسری و حرفهای تکراری و دوزاریش بعدم شرط و شروط که موزیک نباشه و جلف بازی فیلم نگیرند با گوشی دعوتیات روسری درنیاری آبرو ریزی بشه رعایت نکنی میدم اماکن پلمپش کنن مردک آشغال عوضی حالم ازش بهم میخوره نکبت 🤢
گریهههههه