اینو بگم که ما 7-8سال پیش دوسه ماه خونه یکی از برادرشوهرام بودیم سراختلاف با پدرشوهرم
الان اون یکی جاریم با همین جاریم که خونشون بودیم میونه ندارن هرروز درموردش یه حرف و حدیث بهم میگه امروز هم برگشته میگه میگفته که وقتی من خونش بودم خونشو یه جارو هم نزدم و این حرفا درحالی که من تو همه کارا شریک بودم حتی بیشترشو انجام میدادم