من ۲۶ سالمه و ازدواج کردم و دوتا دختر ۳ ساله و ۴ ماهه دارم من تاسوم دبیرستان درسم خیلی خوب بود از سوم آفت کردم سر یه رفاقت با همکلاسیم که به درس خون بودنم حسادت میکرد باهام رفیق شد دانشگاه پیام نور شهرمون رشته حسابداری قبول شدم چندتا کار هم کردم تو بانک آموزش و پرورش و کلاس خصوصی ریاضی و همه رو رفتم حالا یا لیسانس حسابداری و دوتا بچه خونه دارم دختر خالم امسال دانشگاه دولتی قبول شده منم ناراحتم چرا من به جایی نرسیدم.
آرام من بمان کنارم بمان بنگر مرا که میدهم بی جان _ هر جا روم تو سایه ای از منی تو غم گسارم تو دنیای منی_ دریای من ز موج گیسوی تو روانه ام سوی تو تمام من تو_ ای ماهم به چشم من نگاهی تا باران به جان من ببارد_ میخواهم نفس که در هوایت نایی بر نوای من بیارد_چشمان تو چشمه امید است بر حال خراب ناامیدم_ آوازت غزل ترین کلام است من با تو به آسمان رسیدم_آغوش تو پناه طوفان من جان میدهد به جان تو جان من _ چشمان من کنار دنیای تو فقط تماشای تو تو آرزو تو....
حس میکنم الان با بچه داری و خونه داری خودمو تباه کردم
نه عزیزم اصلا اینجوری نیست
شما میتونی جوری باشی که خونه داریت زبانزد بشه
یا بچه هات رو جوری تربیت کنی و موفق بشن که همه غبطه بخورن
آرام من بمان کنارم بمان بنگر مرا که میدهم بی جان _ هر جا روم تو سایه ای از منی تو غم گسارم تو دنیای منی_ دریای من ز موج گیسوی تو روانه ام سوی تو تمام من تو_ ای ماهم به چشم من نگاهی تا باران به جان من ببارد_ میخواهم نفس که در هوایت نایی بر نوای من بیارد_چشمان تو چشمه امید است بر حال خراب ناامیدم_ آوازت غزل ترین کلام است من با تو به آسمان رسیدم_آغوش تو پناه طوفان من جان میدهد به جان تو جان من _ چشمان من کنار دنیای تو فقط تماشای تو تو آرزو تو....