2777
2789

یادش بخیر دهه ۸۰ عروسی میرفتیم‌ 

یه گاز از شیرینی دانمارکی یه گاز ازخیار میزدیم مه مزه بهشت میدادو  چقدر میچسبید 😅😅

عروس ابروهاش از ته تیغ زده بود و دوتانخ باریک بامدادابرو براش میکشیدن و موهاش آناناسی بود

موقع شام که میشد فیلمبردار از تمام زوایا و ابعاد و با افکت های مختلف ازمون که داشتیم شام میخوردیم فیلمبرداری میکرد و ببخیال نمیشد و غذارو زهرمارمون میکرد😀😀😀

نوشابه شیشه ای های زمزم دست به دست میچرخیدو میرفت سرمیزمهمونا 

چقدر عروسی دعوت میشدیم چقد خوش بودیم یادم نمیاد اخرین عروسی که رفتم کی بود قدیماخوشحالتربودیم انگار 

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

اون عروسی ها بیشتر خوش میگذشت 

الان که میگن بچه نیارید 

چ کار کنید چیکارنکنید 

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...

آره قدیما دلا همه خوش بودن 

ولی الان متاسفانه هیچکس از زندگی راضی نیس

دل ز هر چه ترسید عاقبت همان شده🍂                                     یک دل و هزار دل حسرت🕊                       ما را جز خیالی آرام طلبی نیست ز دنیا🥲

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عروسی این مدلی دعوت کنن نمیرم همون بهتر فقط خود هروس و دوماد تنها باشن

منم نمی‌رم 

بچه م کجا بزارم برم 

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...

این خاطره ای که میخوام بگم برای خیلی وقت پیشه، 

حتی تو یکی از تاپیکامم گذاشتم 




زمانی که شاید ده دوازده سالم بود

حدودا بیست سال قبل... 

عروسی دعوت بودیم و توی تالار روی برنج خلال پسته بود

(خب من تا حالا ندیده بودم خلال پسته رو روی برنج بریزن

فقط تو شله زرد اونم چی میشد اگه میگرفتن😃) 

من و خواهرم که دوسال ازم بزرگتره با تعجب این خلالا رو برداشته بودیم و وارسی میکردیم که چیه

خواهرم که ادعای بزرگتری داشت بادی به غبغب انداخت و گفت فکر کنم باقالیه🙄

یه خانم همسایه ی دیگه که کنار ما نشسته بود با لبخند بهمون گفت خلال پسته اس و جوری نگامون کرد که انگار داره به طفلای سوءتغذیه ای سومالی نگاه میکنه🤦🏼‍♀️


در این فکرم من و دانم که هرگز    مرا یارای رفتن زین قفس نیست    اگر هم مرد زندانبان بخواهد       دگر از بهر پروازم نفس نیست    
اون عروسی ها بیشتر خوش میگذشت الان که میگن بچه نیارید چ کار کنید چیکارنکنید

اخ یادته چقدر خوب و قشنگ بود

ما عرف فامیلمون خداروشکر اینحور نیس تو کارت بنوسن بچه نیاد یا مثلا مشکی نپوشید اما بازم قدیما بیشتر حال میداد

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

اخ یادته چقدر خوب و قشنگ بودما عرف فامیلمون خداروشکر اینحور نیس تو کارت بنوسن بچه نیاد یا مثلا مشکی ...

ما هم نداریم ولی مد کردن 

دلم قدیما رو خواست 

به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
اصلا عروسی مال بچه هاس بنظرم

بچه‌ها ذوق دارن 


به قول کافکا : بغلم کن ، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست ....                                 پناه میبرم به رویا ....از شر تمام واقعیت های تلخ ...نمیدانم رسیدن چیست،اما بی گمان مقصدی هست که همه وجودم به سمت آن جاری است...
این خاطره ای که میخوام بگم برای خیلی وقت پیشه، حتی تو یکی از تاپیکامم گذاشتم زمانی که شاید ده دوازده ...

واییییی 😂😂😂😂😂😂 خدا نکشته ت بلندبلنددارم میخندم 

ماهم دعوت شده بودیم عروسی ژله دادن عمه م سن بالاس ژله رو ریخت رو پلو میخورد 

برادرمم ۳ سالع اینا بود موز بردلشته بود میگفت وا این چیه من تاحالا نخوردم 🤣🤣🤣🤣

مردیم از خجالت حیثیتمون رفت

هرچه تبر زدند مرازخم نشد جوانه زد 🌱

تصویر عمو بزرگم اومد جلو چشمم با اون کاپشن مشکی چرمی و شلوار جین خمره‌ایی مدام اون وسط بود و صدای معین و سعید و ...


چقدر همه‌چی تغییر کرد یهو...


صرفا جهت آگاهی!! یه شب اتفاقی اومدم اینجا، یکی داشت خودکشی میکرد!! با چندنفر تا صبح باهاش حرف زدیم تا منصرف شد... حضورم در این سایت زنونه افتخار نیست، ننگ هم نیست!! چون تاپیک عمومی شرکت میکنم، وارد تاپیک مسائل خانم‌ها نمیشم، پیشنهاد دوستی به کسی نمیدم و ...در حد توانم سعی دارم مفید باشم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز