و یه چیز دیگه
اگه زن باردار تو ساختمونتون هست چند وقتی یه دفعه غذا درست میکنین براش ببرین
بوش بهش میخوره گناه داره
باردار بودم رفتم عکس بارداری بگیرم از پارک خاستم بیام بیزون زدم به پشت موتوری چراغش شکست، خیلی ترسیدم، رفتم دکتر و زایشگاه و درد داشتم ماه هفتم اینا بود، عصر از بیمارستان می اومدم رو پله ها واحد 1 طبقه 1 درش باز بود شیرازی بودن فامیلشون مقدم بود. یه بوی قرمه سبزی پیچیده بود نگم برات نگم برات