اشنامونه یعنی همون کاملا میشناسیم حتی خانواده های همو میشناسیم و اونام همینطور همو میشناسن
رشته هنریمونم یکیه و جفتمون پیج کاری داریم واسه همین من یه بار خیلی ت سرم افتاد برم فالوش کنم خلاصه اینکارو کردم اونم با اینکه پیجش کاری بود و فقط نزدیکاشو فالو داشت منو فالو کرد با خودم گفتم شاید چون یجورایی همکاریم و اشناییم فالو کرده و اهمیت ندادم
به بعد همیشه پستام و استوریامو نگاه میکرد همرو لایک میکرد تا اینکه یه بار بهم پیام داد و تحسینم کرد که کارت خیلی عالیه و اگه کاری داشتی من هستم بهم بگو منم خیلی محترمانه باهاش حرف زدم بعدها گه گاهی سوالی داشتم ازش میپرسیدم اونم خیلی زود جوابمو میداد واسم ارزش و احترام قائل بود در صورتی که باکس گذاشته بود واسش نوشته بود چرا جواب دایرکت نمیدی بعد من واسم سوال بود این چجوری انقدر زود جوابمو میده
خلاصه بی دلیل یهو زد انفالوم کرد منم چون فکر نکنه لجم گرفته انفالو نکردم ولی مثل سابقم پست و استوریاشو لایک نمیکردم تا اینکه از یکی از اعضای خانوادم سراغمو گرفته بود دوباره و راجب کارم کنجکاوی کرده بود و گفته بود اگه کاری داشت من کمکش میکنم
هر موقع میبینتم خیلی نگام میکنه مدام حواسش ت یه جمع سمت من و خانوادمه هرجا باشم جلوم سبز میشه یه بار فهمیدم که یکی از کارامو از پیجم به مامانش نشون داده بود
به نظرتون حسی داره یا من توهم زدم