این حرفا گفتنش اسونه
باید تو موقعیت باشی
یه زن که شوهرش معتاد و مشروبی بود و اییییینققققققدر کتکش میزد که همسایه ها میریختن بیرون..
شوهر یه روزم از خونه انداختش بیرون..
این بیچاره شد پرستار خونگی پیرزنها..
چقدر خانواده های پیرزنا اذیتش میکنن
چقدر بهش دستور میدن
کار ازش میکشن
این پیرزن میمیره باید بره سربار اینو اون بشه تا پیرزن بعدی ...
حقوقشو نمیدن درست هر بار به بهانه ی..
گاهی میگه کاش همون خونه شوهرم بودم لاقل یه سقف بالاسرم بود
جگرم اتیش میگیره براش
نه سواد درستی داره نه تن و روان سالمی
نه سنش کمه...
گاهی بعضیا واقعا نمیتونن خودشونو نجات بدن