بچه کوچک دارم
میخواستم برم سرکار، تدریس
ولی چون بچه مو جایی نمی تونم بزارم میخوام پیشنهادی که بهم شده رو رد کنم، مهد هم نمی تونم بزارم هم بچه م خیلی کوچکه هم درآمدش اونقدر نیست که هزینه مهد رو بدم و بازم بصرفه
با پدرم که صحبت میکردم، اونم نظرش همین بود
دوستام همونجا کار میکنن، خیلی پیشرفت کردن تو کارشون
هممون بچه های تاپ دانشگاه بودیم، من شاگرد اول بودم درسم از همه بهتر بود، ولی الان مشغول بچه داریم، ناراضی نیستم، و بچه بزرگ بشه حتما کارمو از سر میگیرم، ولی این که از همشون عقب افتادم هم یه کم دلگیرم میکنه، خیلی رویاها داشتم که بهشون نرسیدم، و چون بااستعداد بودم بیشتر دلم میگیره
بابامم تو حرفاش بهم گفت با این که فوق لیسانس داری ولی اونقدر که باید سواد نداری😐🤣 اون موقع هام. که دانشجو بودم و خودم پاره میکردم که شاگرد اول بشم همیشه میگفت تو درس خون نیستی😐 میگفتم پس چرا شاگرد اولم، میگفت اونا همه بدتر از تو هستن😐😆 دروغ چرا امشب که اینو دوباره بهم گفت یه کم ناراحت شدم، نه از دست پدرم ها... من اگه تا اینجا اومدم اول به خاطر همین پدرمه. از دست خودم، کاش زرنگ تر بودم...