یه پسره هست تو محلمون یه مدته دنبال منه و ب خیال خودش میخواد مخمو بزنه چندباری امده دنبالم و درخواسته آشنایی داده اما من کلا ازش خوش نمیاد
امروزم داشتم از سرکار برمیگشتم نزدیکای محلمون باز این پسره منو دید و با ماشین امد دنبالم وهی اصرار ک شماره بده آشنا بشیم و....منم اصلا محلش ندادم اینم مثله کَنه ول کن نبود یه لحظه دیدم یه ماشین دیگه امد پیچید جلو این ماشینه و محکم زدرو ترمز جوری یه لحظه هنگ کردم این پسره هم فکر کرد این آقا نسبتی باهام داره ترسید برا همین سریع رفت
منم خسته و بی حوصله بودم گفتم خدااااروشکر این امد
راهمو گرفتم رفتم دیدم وا این ماشین جدیده افتاده دنبالم و میگه میشه با هم آشنا شیم خیلی ازت خوش امده،
زیر نظرت داشتم دیدم چه قدر سفتی پا ندادی بهش
بیشتر ازت خوشم امد دمت گرم
گفتم آقا برو دنبال کارت خودت بدتر از اونی که عجب گیری افتادم......
همینجوری هی امد دنبالم دیگه سرکوچه که رسیدم گفتم بیخیال میشه میره دیدم نه تا ته بن بست که خونمون بود امد
من وایستادم دم خونه زنگ درو زدم سرشو از شیشه اورد بیرون گفت بااااشه حالا که شماره ندادی خونتو یاد گرفتم میام خواستگاریت
خیلی خنده دار بود این ماجرها برام مزاحم تو مزاحم شد حالا جالب‌تر اینه که من پارنترم دارم و هیچ کدوم ب کارم نمیاد😂😂
