من فقط به خاطر پدربزرگ مادربزرگم که پیرن میرم اونجا وگرنه اصلاً نمیرفتم هر وقتم یادم میافته چندشم میشه مثلاً . ظرف رو تو روشویی دستشویی میشوره یکی نیست بهش بگه زن خوب سینک ظرفشویی اونجاست همون جا بشور یا میاد با دستش ته ظرفو دست میکشه میخوره بعد دستشم نمیشوره یا یه بار هی میومد دستشو میکشید به کف پاشو میخاروند یا کمرشو میخاروند بعد هی دست میزد به صورت من حالا به جاهای دیگه دست بزنه عیب نداره ولی چرا صورت به شدت هم عصبی و قاطی داره یه بار هم تاپیک زدم گفتم خیلی با خودش حرف میزنه مثلاً یکی داره باهاش حرف میزنه یهو یه گوشه رو نگاه میکنه یه چیزی میگه من به خدا حس میکنم این آدم جن داره تسخیر شده انگار یا یه مشکل عصبی داره عصبی شدن بیش از حد داد و بیداد الکی رفتارهای مثل یک بیمار روانی