2777
2789

منو شوهرم خودمون تا چندین ماه بعد ازدواج بچه نمی‌خواستیم چون شوهرم میگفت زوده بزار سی سالت شد بچه اولمون دنیا بیاد ، اقدام کردم ماه ۶ تقریبا باردار شدم طبق برناممون بچم سی سالگیم دنیا میاد خدا بخواد 

اما من اواخر خیلی حرف شنیدم خانواده شوهرم با اینکه می‌دونستن پسرشون از بچه فراری بود و نمی‌خواست گفتن برای پسرمون میریم زن میگیریم

آخه ما خانواده تحصیل کرده و اصیلی بودیم چنین چیزایی نداشتیم ، الان تو روستا هم به زنی که نازاییش ثابت بشه هم این حرفو نمیزنن

به کتف چپت ...مگه به حرف اونا بوده 

من برای آنها کسی بودم که برای خود آرزو داشتم💔💔کاربر آقا درخواست دوستی بده تگش میکنم و ابروشو میبرم. پس حواستو جمع کن جوجه دو روزه                                    عادلانه نیست بی تو سر کنم ؛بی هوای تو 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مگه از چه شهر و فرهنگی هستن که افکارشون این

و انقدر اجازه دخالت به خودشون میدن

اگر علاقه دارید بدونید مسیر زندگیتون به چه شکل پیش میره من در زمينه ستاره شناسی و بررسی چارت تولد فعاليت دارم🌿😇💚

مهم ری اکشن شوهرتون هست درمقابل این حرفا 

 نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........

تا ماه چند نگمالان به مادرمم نگفتم ، چون خانواده شوهرم فامیلن و البته فامیل نزدیک نیستن

تا چهار ماه نگو بعدش بگو ولی خودتو بی اهمیت جلوه بده واین که خبر بارداری تو خودتم نگو ،بزار همسرت بگه ،اصلا بی تفاوت باش نسبت بهشون

مهم ری اکشن شوهرتون هست درمقابل این حرفا

پدر من یک ماه بعد حرف اونا حرف رو به من منتقل کرد که من از این بابت راضی هستم که همون موقع نگفت ، چون ما اونموقع دعوا بودیم با شوهرم و خانواده شوهرم بو برده بودن موقعیت رو برای بلوا مناسب دیده بودن

بعد من که فهمیدم به خوبی زدم تو روشون وقتی کسی نبود ، قسم خوردن ما نگفتیم ، منم به شوهرم گفتم قضیه رو ، میخواست دعوا کنه باهاشون من گفتم بی خیال ، چون میدونستم گردن نمیگیرن شوهرم بین دوراهی دروغگویی پدرم و پدرش قرار میگیره

تا چهار ماه نگو بعدش بگو ولی خودتو بی اهمیت جلوه بده واین که خبر بارداری تو خودتم نگو ،بزار همسرت بگ ...

شوهرم میگه بعد تولد مهمانی  نوزاد  بدیم در حد ۱۰۰ نفر ، اما من میگم نه ، چون اخیرا کسی تو فامیل نکرده اینکارو ، خودت رو ذوق زده نشون نده که بگن آخی طفلکی بعد مدت ها بچه دار شدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز