منو شوهرم خودمون تا چندین ماه بعد ازدواج بچه نمیخواستیم چون شوهرم میگفت زوده بزار سی سالت شد بچه اولمون دنیا بیاد ، اقدام کردم ماه ۶ تقریبا باردار شدم طبق برناممون بچم سی سالگیم دنیا میاد خدا بخواد
اما من اواخر خیلی حرف شنیدم خانواده شوهرم با اینکه میدونستن پسرشون از بچه فراری بود و نمیخواست گفتن برای پسرمون میریم زن میگیریم
آخه ما خانواده تحصیل کرده و اصیلی بودیم چنین چیزایی نداشتیم ، الان تو روستا هم به زنی که نازاییش ثابت بشه هم این حرفو نمیزنن