رفته بودم خرید تو فضای عمومی حالم بهم خورد جای پر از ادم چندتا قرص مختلف رو مصرف کرده بودم خیلی حالم بد شده بود یدفعه تو راه بیهوش شدم
یعنی تک تک نفسای خودمو یادمه گا با گوشام میشنیدم حتی خودمم میدیدم با اینکه بیهوش بودم کامل چشمام بسته بود مثل اینکه روح از بدنت جدا شده باشه انگار همه جا سیاه و سفید بود اصلا رنگی نداشت چندتا مرد و زن کنارم بودن و رهگذر بودن حواسشون به من نبود داشتن حرف میزدن پشتشون به من بود من سرشون داد میکشیدم میگفتم دارم میمیرم کمکم کنین صدای خودم قشنگ میپیچید ولی نمیشنیدن حتی بهشون میزدم با دستم و هولشون میدادم که بفهمن منم ولی دستم بهشون نمیخورد بعد دیگه بنده خداها منو بلند کرده بودن برده بودن برام چیزی گرفته بودن براشون که تعریف کردم گفتن کل مدت بیهوش بودی اصلا کسی نه داد کشید سرمون نه بهمون کوبید فقط افتادی رفتی مذهبی نیستم اصلا ولی این چیزا واقعیه الکی از خودشون در نمیارن