توی یک ساختمان زندگی کردن با مادر شوهر

هم همش خونه مامانشه هم شمام بايد بري هميشه

هر كي بياد اونم مياد خونتون

هر كي خونش بياد شمام بايد بري

خواهرمن کلید رو میزاشت زیرپادری هرکسی ببین هرکسی حتی جاری وبرادرشوهر راحت تو خونش رفت وآمد میکردن وهمه هم میدونستن وعادیه ازنظرشون بازم جاریش به زن داداش من گفته بود فلانی درخونه رو قفل میکنه میره بعنی چی من ازاینکارانمیکردم و... کلا زحمت کلید برداشتنم از نظرش زیاد وطافت فرسا والبته توهین آمیزه باید عین درگاراج بازمیموند خانم زحمتش نشه کلید وخم شه برداره 

خيلي بستگي به آدمش داره

من دليلي نميبينم يه مرد حتي بعد از زن گرفتن هم نخواد از مامان جونش دور بشه

اگرم نميتونه خب زن هم ننه بابا داره، نميشه كه

من طبقه پایین مادرشوهرم اینا زندگی میکنیم دو سه ماه اول هیچ رفت و امدی نداشتیم و بشدتتتت رابطمون بد بود اونم بخاطر رفتار پسرش و خودش. بعد از ۶ ماه که داره از عروسیمون میگذره باهاشون و باهامون خوب شدن . اما اصلا نه من نه اونا تو کار هم دخالت نمیکنیم . بیرون میریم در و میبندیم مثل دوتا خاتواده جدا. مزیت هاش اینکه مثلا پدرش از وقتی خوب شدیم هرروز صبح نون تازه میاره برامون یا هرچیزی میخره هوسی برا ماهم میاره من نمیگیرم دیگه خیلی اصرار میکنن میگیرم. تو رفت و امدم دخالت نکردن البته من اصلا رفت و امد ندارم😐 چون اصن شوهرم نمیذاره تنها جایی برم. 

اما خواهرشوهرم با مادشوهره و میگه تا پاشو میذار۶ بیرون شریع امار میده به پسرش که زنت رفت یا اگر خاتوااه طرف بیان فرداش یه دعوا میندازه . 

هم میشه رابطه خوب داشت هم بد . من اوایل بی سیاست بودم الان با سیاست رفتار میکنم یکم و اعصابم اروم تره. 

همه چیز بستگی به اخلاق خانواده طرف و خصوصیات خود فرد داره. 

واقعا ک

البته ما که اینجا زندگی میکنیم از روی اجباره چون شوهدم کارگره و تازه یسالم نشده ازدواج کردیم . اگر پول پیش هم داشتیم اصلا نمیموندیم‌. 

خلاصه همه چیز برمیگرده به خصوصیات دو طرف و نمیشه گفت خوبه یا بده. هم بده هم خوبه😑