من تا دوسال پیش خیلی گارد داشتم روی ازدواج سنتی و مخالف بودم. با یه پسری اشنا شدم و دوسال باهم بودیم. به معنای واقعی عاشقش بودم و با همه نداریش ساختم. اومد خواستگاری و به این نتیجه رسیدیم خانواده هامون از نظر فرهنگی خیلی فرق دارن. ما فارس و اونا ترک. مادرش دلش میخواست عروسش ترک باشه. ترکی حرف بزنه. با اینکه هر دو همدیگه رو خیلییی دوست داشتیم ولی منطقی تصمیم گرفتیم و تمومش کردیم. الان من موندم و روحیه داغون که نمیتونم آیندم رو با هیچ ادمی حتی تصور کنم. اگر از همون اول انقدر گارد نداشتم روی ازدواح سنتی و موقع دوستی اول میدیدم خانوادش چحورین الان انقدر افسرده نبودم