سلام .اخرای هفته ۳۷ بارداریم فردا میرم ۳۸ هفته.پریروز سنو دادم اب دور بچه ۵/۵شده گفتن باید بستری بشی که اب دور بچه زیاد بشه چون خطرناکه و ممکنه بچه خفه بشه.رفتم بیمارستان فقط واس اینکه از بچم نوارقلب بگیرن و اگ بهم سرم وصل کنن واس افزایش مایع امونیوتیک .وقتی رسیدم بیمارستان فرستادنم بخش زایشگاه وارد زلیشگاه شدم همون ابتدای سالن یه مامانشسته بود که یکمم بداخلاق بود گف مشکلت چیه واسش توضیح دادم گفت باید بهت امپول فشار بزنیم تازایمان کنی.واااای وقتی اینو گفت دنیا روسرم خراب شد ازترس اخه منکه واس زایمان نرفته بودم اصلا اماده نبودم.بهش گفتم ولی من هنوز وقت دارم کف مهم نیس خانم واس بچت خطر ناکه برو دراز بکش معاینت کنم😣من اصلا تااون لحظه معاینه نشده بودم اصلا نمیدونستم چ طوریه.درگیر این بودم ک چ کارکنم یهو دیدم یه خانمه رو اوردن ک درد زایمان داشت دلم هوررری ریخت چنان جیغ میکشید ک ساختمان میلرزید سریع بردن واس زایمان خلاصه کلللللی ترسیده بودم رنگم از ترس زرررد شده بود ودلم فقط گریه میخواست بعد یه معاینه دردناک گف دهانه رحم کاملا بستس .باید بستری بشی تا اب دوربچه زیادبشه.خلاصه یه لباس مثل لباس زایمان بهم دادن و فرستادن داخل.وااااای من هم اتاق خانمای زایمانی بودم اونا درد میکشیدن ومن میدیدم چنان وحشت کرده بودم که فقط گریه میکردم دیگه نمیدونم چ جوری واستون توصیفش کنم خیییییلی شب وحشتناکی بود من ۲۴ ساعت بستری بودم روز بعد سنو گرفتن و اب دوربچه از۵/۵رسیده بودبه۸اینقده خوشحال شدم ک نگو انگار دنیاروبهم دادن چون میتونستم مرخص بشم .اخه شب قبل ازشدت ترس فکرمیکردم دیگه خونمو نمیبینم همسری رونمیبینم.خلاصه دکتر اومد وگفت میتونی بری ولی مواظب حرکات نی نی باش وهرروز براکنترل ضربان قلب برودرمانگاه .گفتم باشه ومرخص شدم.الان نه خواب دارم نه خوراک ازیه طرف ترس از زایمان ک واسم شده یه کابوس واز یه طرف ترس و استرس حرکات نی نی
انقدر طولانی بود فکر کردم خاطره زایمانه
برو سزارين
به جیغ های اونا اهمیت نده بعضی ها مدیریت کنترل درد ندارن یا استانه تحملشون پایینه
دقیقا من هم ۴ روز هفته ۳۴ بستری بودم... اونجا بود ک از یک آدم عاشق زایمان طبیعی ب یک آدم ترسو تبدیل شدم 😆 درکت میکنم
والا من مجردم
ب زایمان فک میکنم وحشت میکنم😐😐😐
ای بابا.منم وحشت کردم که.ولی خدای ما بزرگه.یه کاریش میکنیم دیگه
عزیزم نترس .همه هفته آخر مدام نیرن بیمارستان تا نوار قلب بچه چک بشه،ب سلامتی فارغ میشی انشالله🌺
ولی خوب زایمان ترس داره😣 دیگه اونم برای بار اول
من آدم شجاعی هستم ولی وقتی آماده پشت در اتاق عمل بودم از ترس داشتم سکته میکردم خیلی خیلی وحشتناک بود .اتاقرعما هم سرد بود من نمیدونم تز نرس یا از سرما مثل بید میلرزیدم😖😖😖
بلخره که باید زایمان کنی
ولی بد بوده روحیتو از دست دادی که
سزارین ک راحته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
