واقعا بعضی اوقات ازش بدم میاد
دوسش دارما...
امروز خونه مادرش بودیم یکم سرم گیج میرفت
شبش قبلش کل خونه رو صابیده بودم
بعد گفتم سرم گیج میذه چون دیروز کارکردم
گفت ااارعههه تو دیگ بعد ی قرن خونه تمیز کردی
انگار من تو خونخ کار نمیکنم
شاغلم هستم تازه
چشمشون به مادراشون که میفته از مغز تعطیل میشن و از زبون مار افعی
ببین منم مثل تو بودم سه چهار ماهه رو خودم کار کردم الان دیگه نه من اذیت میشم نه همسرم هر دو به آرامش رسیدیم اگه قبلا این حرفو میزد جنگ راه مینداختم ولی الان اگه همچین چیزی بگه با خنده و شوخی ردش میکنم خودمو لوس میکنم میگم نازکش داری ناز کن نداری پاتو دراز کن تا وقتی تو رو دارم بایدم ناز کنم، باور نمیکنی انقدر رفتارای شوهرم این چند وقت عوض شده که حد نداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
