روانی به تمام معنا شدم نه اینکه بگید یه اتفاقی افتاده حالا عصبانیم دارم یه چیزی میگم نه یه برخوردی با پدر و مادرم دارم که روم نمیشه حتی اینجا بگم
اون لحظه اگه یه نفر منو ببینه واقعا فکر میکنه دیوونه ام تا این حد که خانوادمم گفتن تو باید بری تیمارستان
ولی خب زیر ۲۰ رو قبول نمیکنن
به خدا التماس میکنم خودش بهم آرامش بده حالمو خوب کنه ولی فقط داره نگام میکنه
نمیدونم دارم تقاص کدوم گناهمو پس میدم
بگید چیکار کنم
روانشناسم رفتم فایده ای نداشت چندین دکتر رفتم گفتن استرسی و عصبی هستی و دارو دادن اونا رو هم بار اول که خوردم تاثیر داشت ولی به بعد نه
خیلی حالم بده دیگه نه دلم میخواد هدفی داشته باشم نه درس بخونم آدم روانی لیاقت هیچی و نداره
خودم به درک دلم واسه خانوادم میسوزه که یه روانی به گیرشون اومد